صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل |
هنوز هم که هنوز است عاشق ماهم
ولی بدون تو مهتاب را نمی خواهم
برای آمدنت گرچه راه کوتاه است
هنوز هم که هنوز است چشم در راهم
سلام... روز قشنگی است... دوستت دارم ...
چقدر عاشق این جمله های کوتاهم
هوای بودن یک عمر با تو را دارم
منی که دلخوش دیدارهای گه گاهم
برای گفتن یک حرف عاشقانه فقط
اسیر سخت ترین زخمهای جانکاهم
بدون تو همه ی لحظه ها به این فکرند
که تیغ را بگذارند بر گلوگاهم
شعر: مرتضی کردی
خدا به حق دل عاشقان سرگردان
مرا به آنچه که بودم دوباره برگردان
به کدخدایی آبادی به دور از عشق
نه این رعیت خانه خراب و سرگردان
یقین که عشق و غمش حکم نان انسان است
ولی امان که اگر در گلو بماند نان
جناب عشق عجب باغبان بی رحمیست
دو لاله چیدن از آن باغ و این همه تاوان؟!
به قدر قدرت هرکس ستم سزاوار است
مگر که بید چه دارد برابر طوفان؟!
خدا!!بریده ام از عشق و زندگی،دیگر
به آیه آیه ی توبه ،به جان الرحمن
شعر: علی حیات بخش
دریافت فایل تصویری پخش شده از شبکه آموزش سیما:
♥ خاکستر گفت:
آتش را می بخشم؛
تبر را هرگز!!!!! ♥
احساس سوختن به تماشا نمی شود
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم...
♥
خدایا
بیا پایین؛
یک استکان، نه!
تو بزرگی
یک لیوان چای مهمان من؛
بیا چند کلمه «حرف حساب» بزنیم!
♥
بگذار این شاعر جوانی کرده باشد
با واژه ها نامهربانی کرده باشد
بگذار ما را باد با خود برده باشد
تنهایی ما را جهانی کرده باشد
بگذار بین دوستان و دشمنانت
خنجر فقط پادرمیانی کرده باشد
می داند احوال من بی برگ و بر را
هر کس که عمری باغبانی کرده باشد
کی دیده ای یک زنبق هفتاد و یک برگ
بالای نی شیرین زبانی کرده باشد؟
ای گل! نبینم، نشنوم دست پلیدی
لب هایتان را خیزرانی کرده باشد ...
شعر: سعید بیابانکی
شعر: مریم جعفری آذرمانی
مطالب اردیبهشت ماه ،آبان ماه و آذرماه
در سه دفتر آرشیو شد.
♥ کاش توی زندگی هم مثل فوتبال،
وقتی به زمین می خوردی و از درد به خودت می پیچیدی،
داور می اومد و از آدم می پرسید:
« می تونی ادامه بدی؟!» ♥
♥ اگر گذرتان به بهشت افتاد،
حتماً روی دیوارش بنویسید:
لعنت بر پدر و مادر کسی که در این مکان "سیب"بخورد! ♥
________________________________
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم!...
