اسلایدر

دفتر هشتم - فروردین92 - تنهای تنها
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

24فروردین...


♥ شنبه 92/1/24 ساعت 6:12 عصر توسط " تنها "

خدایا! بگو خجالت نکش...!

خدایا دقیقا داری با زندگی من چیکار می کنی؟؟؟!

بگو شاید بتونم کمکت کنم خوب!!!

خدایا

ممنون که منو در حد ایوب می بینی؛

ولی دیگه تمومش کن

"بریده ام...!"


♥ جمعه 92/1/16 ساعت 5:40 عصر توسط " تنها "

نمی توانم به ارتداد نیندیشم وقتی...

نمی توانم

به ارتداد نیندیشم

وقتی که عشق

منزه از جهات است و

بی تعلق

به آفریده و آفریدگار


نمی توانم نگریم

وقتی که زیبایی

دختران جوان و برهنه اش را

به ازدحام خیابانها

بوق های معنی دار

و چشم های بی معنی

می سپارد...

شعر: سید عبدالحمید ضیایی


♥ چهارشنبه 92/1/14 ساعت 8:26 عصر توسط " تنها "

آتش گرفته ام...

جگرم می سوزد

تن آدمیزاد هم که زور بزند شاید پرده دیافراگم داشته باشد‚فایروال که ندارد...

حرارت جگر میزند و دل آدم را کباب می کند.

کسی نمی فهمد... آتش گرفته ام.

خواسته زیادی ندارم

فقط می خواهم که بگذارند بپرم...

همین...!

این کوتاه نوشته را از کتاب "از به" نوشته رضا امیرخانی به یادگار گرفته ام.


♥ دوشنبه 92/1/5 ساعت 9:15 عصر توسط " تنها "