نوروزت مبارک...
♥ تنها کسی که اگه روز عید با دسته گل بره خونه دعواش می کنن:
دختر گل فروش سر چهارراهه...♥
به سلامتی دختر گل فروش!
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل |
♥ تنها کسی که اگه روز عید با دسته گل بره خونه دعواش می کنن:
دختر گل فروش سر چهارراهه...♥
به سلامتی دختر گل فروش!
♥ شاید روزی
در گذر زمان
به یکدیگر برسیم
آن روز اشتباه گذشته را تکرار نخواهم کرد
تو را از دست می دهم
غرورم را نه...! ♥
یک درخت پیرم و سهم تبرها می شوم
مرده ام، دارم خوراک جانورها می شوم
بی خیال از رنج فریادم تردّد می کنند
باعث لبخند تلخ رهگذرها می شوم
با زبان لال خود حس میکنم این روزها
هم نشین و هم کلام کور و کرها می شوم
هیچ کس دیگر کنارم نیست، می ترسم از این
این که دارم مثل مفقود الاثرها می شوم
عاقبت یک روز با طرز عجیب و تازه ای
می کشم خود را و سر فصل خبرها می شوم!
شعر: مانایاد نجمه زارع
خدایش بیامرزاد...
♥ دل من صندوق صدقات نیست!
که گاهی سکه ای محبت در آن بیندازی
و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای...!♥
♥ سختی تنهایی را زمانی فهمیدم،
که مترسک چشمانش پر از اشک شده بود
و از کلاغ میخواست
هر چقدر که میخواهد به او نوک بزند؛
ولی
او را تنها نگذارد...!♥
زخمم بزن،که زخم مرا مرد میکند
اصلا برای عشق سرم درد می کند
زخمم بزن که لا اقل این کار ساده را
هر یار بی وفای جوانمرد می کند
آن جا که رفته ای خودمانیم:« هیچ کس
آن چه دلم برای تو می کرد میکند؟! »
در را نبسته ای که هوای اتاق را
باد خزان حوصله ، دلسرد میکند
فردا نمی شوی که نمی دانی عشق تو
دارد چه کار با من شبگرد می کند
خاکستر غروب تو هر روز در افق
آتش پرست روح مرا زرد می کند
زخمم بزن که زخم مرا مرد می کند
اصلا برای عشق سرم درد می کند
شعر: مانایاد نجمه زارع
خدایش بیامرزاد
♥ دیشب خدا را دیدم گوشه ای میگریست
من نیز گریستم؛
هر دو یک درد داشتیم:
آدم ها...♥
♥
خدایا
یک مرگ بدهکارم
و
هزار آرزو طلبکار؛
خسته ام...
یا
طلبم را بده
یا
طلبت را بگیر...
♥
و اسماعیل میدانست آن چاقو نمیبرد
که صیادی که من دیدم دل از آهو نمیبرد
کدامین بارگاه است این کدامین خانقاه است این
که در اینجا نفس از گفتن یاهو نمیبرد
دلا دیوانگی کم نیست شاید عشق کم باشد
اگر زنجیرها را زور این بازو نمیبرد
چرا ناراحتی ای دوست از دست رفیقانت
که خنجر عادتش این است رو در رو نمیبرد
زلیخا را بگو نارنجهایش را نگه دارد
که دیگر نوبت عشق است و تیغ او نمیبرد
شعر: مهدی جهانداری