اسلایدر

تو سبز بمان! من به درک، من به جهنم! - تنهای تنها
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تو سبز بمان! من به درک، من به جهنم!

ای دلبری ات دلــهره ی حضرت آدم

پلکی بزن و دلهره ام باش دمادم


پلکـــی بزن از پلک تو الهـــــام بگیرم

تا کاسه ی تنبور و سه تاری بتراشم


هر مــــاهِ ته چا نشد حضرت یوسف

هر باکره ای هم نشود حضرت مریم


گاهی غزلم! گم شدن رخش بهانه است

تهمیــنه شـود همدم تنهایــــی رستم


تهمینه شود بستر لالایی سهراب

تهمینه شود یک غم تاریخی مبهم


تهمینه ی من ترس من این است نباشد

باب دلت این رستم بـــی رخش پر از غم

این رستم معمولی ساده که غریب است

حتــــی وســــط ایل خودش در وطنش:بم


ناچاری از این فاصله هایی که زیادند

ناچاری از این مردن تدریجی کـم کم


هرجا بروم شهر پر از چاه و شغاد است

بگذار بمانـــم که فدای تـــو بگردم


من نارون صاعقـــه خورده تو گل سرخ

تو سبز بمان! من به درک،من به جهنم!

شعر: حامد عسکری

نقش: دختری کنار پنجره، اثر ایمان ملکی، رنگ و روغن روی بوم، 1379


♥ چهارشنبه 93/1/27 ساعت 4:54 عصر توسط " تنها "