این حرف ها برای من از مرگ بدتر است...
این چار برگ خشک شده مال دفتر است؟!
نه! آخرین قمار من و دست آخر است
من را به چاه درد خود انداخت و گذشت
هرکس که گفت با من خسته برادر است...
گفتید عاشقید و به من... آه! بگذریم
چون شرح ماجرای شما شرم آور است
گفتید: «بی کسی به خدا سرنوشت توست
تنهاترین پرنده ی عالم، کبوتر است»
گفتید: «زندگی کن و خوش باش و دم نزن!»
این حرف ها برای من از مرگ بدتر است!
سرباز، برگ های مرا جمع می کند
ما باختیم، نوبت یک مرد دیگر است...
شعر: سید مهدی موسوی
♥ سه شنبه 92/7/9 ساعت 2:56 عصر توسط " تنها "