از همه آزرده ام ،چگونه نگریم؟!
بغض فروخورده ام ،چگونه نگریم؟!
غنچه پژمرده ام، چگونه نگریم؟!
رودم و با گریه دور میشوم از خویش
از همه آزرده ام ،چگونه نگریم؟!
مرد مگر گریه میکند؟ چه بگویم؟!
طفل زمین خورده ام چگونه نگریم؟!
تنگ پر از اشک و چشم های تماشا
ماهی دلمرده ام ،چگونه نگریم؟!
پرسشم از راز بیوفایی او بود
حال که پی برده ام ،چگونه نگریم؟!
شعر: فاضل نظری
با قلم می گویم:
- ای همزاد ، ای همراه ،
ای هم سرنوشت
هر دومان حیرانِ بازی های دوران های زشت
شعرهایم را نوشتی
دست خوش ؛
اشک هایم را کجا خواهی نوشت؟
شعر: مانایاد فریدون مشیری
پی نوشت:
♥ اولین باری نیست که گریه میکنم؛ اما اولین بار است که گریه آرامم نمی کند...! ♥
♥ پنج شنبه 92/7/25 ساعت 12:0 صبح توسط " تنها "