دیدن حجله من اول آبان سخت است...
خبر خـیر تو از نقـــل رفیقـــــان سخت است
حفظ حالات من و طعنـه ی آنان سخت است
لحظه ی بغـض نـشد حفــظ کنم چشــمم را
در دل ابـــر نگــهـــداری بـــــاران سخت است
کشتی کوچک من هر چه که محــکم باشد
جَستن از عرصه ی هول آور طوفان سخت است
ســاده عاشق شده ام ساده تر از آن رســوا
شهره ی شهر شدن با تو چه آسان... سخت است
ای که از کوچه ی ما می گذری ، معشـــوقه!
بی محلی سر این کوچه دوچندان سخت است
زیـر بــاران که به من زل بزنی خواهی دید:
فن تشخیص نم از چهره ی گریان سخت است
کوچه ی مهـــــر _ سـر نبش ، کماکان باران...
دیــدنِ حـجلــه ی من اول آبــــان سخت است!!
کاظم بهمنی
قربانی،اثر مرتضی کاتوزیان،رنگ و روغن روی بوم،1355
♥ دوشنبه 92/7/29 ساعت 1:20 عصر توسط " تنها "